تلویزیون اینترنتی آستان نیوز
برای نمایش آرشیو پخش زنده کلیک کنیدشامگاه جمعه در گوشهای از استان مرکزی، این بار غروب خورشید، با غروب غصهها و طلوع امیدی تازه در حال رقمخوردن بود. حسینیه امام رضا (ع) اراک، گویی آغوش پرمهر امام هشتم را به روی ۲۰ بیمار مبتلا به صرع گشوده بود؛ کودکانی و نوجوانانی که سالهاست رنج تشنج و بیماری را بر شانههای کوچکشان حمل میکنند.
در کنار هر یک، قلبی نگران از یک همراه؛ مادری که موهای سپیدش گواه شبهای بیخوابی است، پدری که چینوچروک پیشانیاش داستان هزاران غصه ناگفته دارد. در میان زمزمههای بدرقه، شاید کمتر کسی عمق این صحنه را درک میکرد؛ صحنهای که در آن، نگاههای لرزان بیماران به سمت آینهها بود، آرزو میکردند که این بار، آینههای حرم تصویری از شفای کامل را به آنها بازگرداند.
با حضور پربرکت مدیر کانونهای خدمت رضوی استان و دبیر کانون زیارت در حسینیه امام رضا علیهالسلام اراک که گویی این حسینیه خانه پدریشان بود و سراسر غرق شادی و لبخند؛ این کاروان پرامید، پس از شامی مهماننوازانه در هتلی که لطف یک پزشک خیر را بر سرشان گسترانده بود که اشتیاق و هیجانی وصفناپذیر در این پروانهها ایجاد کرده بود، راهی جاده شد.
جادهای که بهسوی آرامش، امید و شاید پایان رنجها میرفت. در این سفر، هر پیچ جاده، نمادی از فراز و نشیبهای زندگی این بیماران است؛ هر چراغی که از دوردست سوسو میزد، یادآور نوری از امید بود در دل شبهای تاریک بیماری. در این اتوبوس، ۲۰ بیمار و ۲۰ همراه و یک پرستار و البته دهها آرزوی گرهخورده، صدها دعای دردمندانه و هزاران قطره اشک بیصدا نیز سفر میکردند؛ اشکهایی که شاید در دل امیدوار بودند در جوار امام رئوف، به مرواریدهای شفا تبدیل شوند.
در طول سه روز اقامت در مشهد، هر گوشه از حرم مطهر رضوی، پناهگاهی میشود برای این پروانههای رنجور. دستهای کوچکی که به ضریح گره میخورند، نگاههای معصومی که به گنبد طلا خیره میشوند، و پاهایی که شاید با سختی، اما با عشقی بیپایان، صحنها را قدم میزنند.
تصور کن! لحظهای که کودکی صرعی، در میان انبوه زائران، سر بر شانههای مادر میگذارد و با قلبی کوچک، از امام رضا (ع) شفا میطلبد؛ مادری که اشکهایش بیصدا گونههایش را تر میکند و تنها امیدش، شفای فرزند دلبندش از دستان پر مهر ضامن آهوست. اینجاست که معنویت، تمام وجود را در بر میگیرد و در مراسمهای روحانی حرم، هر زمزمه یا رضا، گویی نجوایی از اعماق وجود است که بیواسطه به آسمان میرسد.
این سفر، تنها یک زیارت معمولی نیست؛ این سفر، پرواز امید است. امیدی که به همت دستان خیر و نگاه کرامتبخش امام رضا (ع)، برای لحظاتی رنج بیماری را از چهره این کودکان و نوجوانان میزداید و لبخند را مهمان لبانشان میکند. این یک درس بزرگ است؛ درسی از اینکه با همدلی و عشق میتوانیم دردهای بزرگ را کوچک کنیم و نوری از امید را در دلهای ناامید برافروزیم.
باشد که این زیارت، دریچهای بهسوی بهبودی، آرامش و سلامتی برای این بیماران عزیز باشد و دعای خیرشان، پاداش بیکران این عمل نیکو را برای تمامی بانیان و خادمان این سفر به ارمغان آورد. اینجا بود که زمزمههای “یا رضا”، آغازگر فصلی نو از زندگی شد.
یادداشت: فاطمه دائی بیگی
انتهای پیام/